گفتگو

ساخت وبلاگ
 مردها ،زن های دیوانه را دوست تر دارند ! مرد که باشیدوست داریاز نگاه یک زن مرد باشی ..!اگــر زنـی را نیـافـتـه ای کـه با رفتـنـشنابود شویتمام زندگیت را باخته ایاما...اما هيچ زنی،قسم ميخورمهيچ زنیواقعا نميرود...اصلا زنها پای رفتنو دل جا گذاشتن ندارند.هيچ زنی واقعا نميرودفقط تركت ميكند تا دنبالش بروی... اشتباهِ ما اينجاست كه فرقِناز كردن و قهر كردن را نميدانيم!تا تغييرِ لحنش را ميبينيم،واگذارش ميكنيم به خدا...زن اسـت دیـگــر ... !احـسـاس داردلـطـیف اسـتیـک جـا عـقـب مـی نـشـیـنـد و مـحـبـت تـو را مـی خـواهـدزن اگر شیطنت نکنداگر برای گریه به آغوشت پناه نیاورداگر تمام حرفهایش را برای تو نگویداگر حسادتش را از روی بزرگی عشقش نبینیاگر صدایش و بوی تنش دلت را نلرزاندکه زن نیستزن سراسر ناز است و نیازعاشق شدن را که همه بلدنداما فقط افرادکمی هستند کهبلدند چگونه در عشقبا یک نفر برای مدت طولانی بمانندکافیست دوست داشتن و ماندن را بلد باشید!عشق ورزیدن و عاشق کردن هنر مردانه ای ستدرک کردن یک زنکار سختی نیست !فقط مرد می خواد … Vaqti y dokhtr mige ok hr tor rahtiYaHr Kari dos dri bokonYni haQ ndri on Karo bokoni vagaa mn midunmo toVaQti az y dokhtr miporsi chete o bht mige hichiyni kheili hallm bade bmon pishm VaQti y dokhtr sr chizayw mskhre bahat qhr mikonefqt mikhad nazsho bkshin گفتگو ...
ما را در سایت گفتگو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : easao بازدید : 212 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 23:00

چتری نریز موهاتو دیوونه !  داشتم آهنگی گوش میدادمکه شبیه موهای تو بودنشسته‌امو تو را مو به مو مرور می کنمو عطر موهایت گیجم می کندموهایت را که نوازش می کنمبی اختیار ...موهایت را چنگ می زنمچه آهنگ زیباییاز نوازش موهایت برمی خیزد!چطور آن همه شب بین موهایت جا دادی؟چگونه یک سبد بهار در چشم هایت کاشتی؟چطور این همه عشق روی لبهایت جا شد؟قشنگی زندگییکیش موهای توستکه دست لای موهای تو ببرمو موهات را نفس بکشموااااایوقتی خدا می خواست تو را بسازد، چه حال خوشی داشت، چه حوصــله ای! این مـوهــا، این چشم هــا ....حاضرم قسم بخورم صبح ها که تو از زیر درختان راه میروی خدا آن بالالای ابرها نشستهدستهاش را زیر چانه اش زدهو تو را نگاه میکند!آه...زیبای منیادت هستموهایتمسیر بادها را مشخص می کردو موهایتبادها را دیوانه می کردبیا...کمی نزدیک تر لطفامی خواهم آرام در گوشت چیزی بگویم!امشبکنار عطر شب بو هابرایت جا پهن می کنمبیا دراز بکش وموهایت را پهن کن روی شعرهایم تا ستاره باران شوند!   گفتگو ...
ما را در سایت گفتگو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : easao بازدید : 196 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 23:00

 امـواجـی از یاد تـو را میـخـواهـم   دریاجایی ست که باید از غرق شدن در آن بترسیآبی باشد در شمال ایرانیا قهوه‌ای در چشم‌های یک زنچشم هایش به رنگ دریا بودیا دریابه رنگ چشم های اونمی دانمتنها می دانموقتی عاشق دریا شدمکهچشم های او را دیدم ...شب چشمانتجائی ست برای رفتن به دریاو روز لبخندتجائی برای برگشتن به ساحل انگار همین دیروز بودمن و تو به عشقبازی غروب خورشید با موج دریا نگاه می کردیمآرزویی کردیم و آن را به موجی سپردیم، من و تو با همبه موج دریا قسم خوردیم که دستان یکدیگر را هرگز رها نکنیماما امروز من، تنها بر روی صخره ای لب ساحل نشسته امغروب خورشید آرام آرام در آب دریا غرق شد و رفتاما من، هنوز چشمانم به جای پایمان بر روی شن هاستصدایت می زنماز یک عمق زلال آبیبا حباب های روشن وجودصدایت می زنممن تو را یک دریاعاشقم گفتگو ...
ما را در سایت گفتگو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : easao بازدید : 173 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 23:00